جدول جو
جدول جو

معنی کلنگ زدن - جستجوی لغت در جدول جو

کلنگ زدن(دَ)
کلنگ بر زمین کوبیدن و کندن و شکافتن آن را ضربت وارد کردن با کلنگ بر زمین و دیوار برای کندن و شکافتن آن:
کلنگی می زند چون شیر جنگی
کلنگی نه که او باشد کلنگی.
نظامی.
و رجوع به کلنگ بمعنی دست افزار شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بانگ زدن
تصویر بانگ زدن
فریاد زدن، آواز برآوردن، خواندن یا راندن کسی از روی خشم و غضب
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گُ مُ کَ دَ)
لنگیدن در عمل یا کار یا سخن (؟) : او نیز عریان و مجذوب بود. غایتش آنکه گاهی معقول میگفت و با مردم حرف میزد، اما گاهی لنگی میزد و لاابالی میگردید. (مزارات کرمان ص 192)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
کمی آب پاشیدن با دست. گل نم زدن
لغت نامه دهخدا
(خُ گَ دی دَ)
با پا زدن. لگد زدن. شلنگ انداختن:
کدام صاحب آن صاحبی که دور عنانش
به پشتهای فلک میزند شلنگ ستاره.
حکیم زلالی (از آنندراج).
... و در بحر حیرت شلنگ میزدند. (تاریخ گلستانه).
پیک گردون کش ز انجم هست چندین رنگ رز
بر هوای آستانت میزند دایم شلنگ.
کاتبی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلاغ زدن
تصویر کلاغ زدن
با تیر زدن بکلاغ: (دو کلاغ زد)، طعنه و تمسخر کردن (کلاغ گرفتن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرند زدن
تصویر کرند زدن
حلقه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشنگ زدن
تصویر پشنگ زدن
کمی آب پاشیدن با دست گل نم زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلنگر زدن
تصویر تلنگر زدن
نوک انگشت میانه را به نوک انگشت بزرگ فشردن و بر چیزی زدن
فرهنگ لغت هوشیار
فریاد زدن آواز بلند بر آوردن، باز داشتن چیزی نگاهداشتن، یا بانگ زدن بر کسی. راندن وی دور کردن او از پیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کدنگ زدن
تصویر کدنگ زدن
با کدنگ کوفتن: (بدار چوب تو سر بر نهم کدنگ بزن ز عشق روی تو بیزارم ار بگویم آه) (سوزنی درباره کازر پسر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشنگ زدن
تصویر پشنگ زدن
((~. زَ دَ))
ترشح، با دست آب پاشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بانگ زدن
تصویر بانگ زدن
((زَ دَ))
فریاد زدن، آواز بلند برآوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
ليعرّج
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
Stumble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
trébucher
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
tropeçar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
สะดุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
ٹھوکر کھانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
হোঁচট খাওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
tökezlemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
kujikwaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
stolpern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
つまずく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
למעוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
발이 걸리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
tersandung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
ठोकर खाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
inciampare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
tropezar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
struikelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
спіткнутися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
спотыкаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
potykać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لنگ زدن
تصویر لنگ زدن
绊倒
دیکشنری فارسی به چینی